پرسه در حوالی من..!

چند روز پیش که با آقای همسر چنتا اِلمان رو بررسی میکردیم؛ به این نتیجه رسیدیم که ما نه تنها در جای بدی از قرن متولد شدیم که حتی در سال های درستی از دهه‌های ۶۰ و ۷۰ هم متولد نشدیم :| + از شدت یخ‌خ‌خ‌خ بودن کف پاهام هم نگم :| بعد از مدت‌ها مصرف دوباره "ایزی‌آیرون" رو شروع کردم + من کلی کار دارم ولی چرا قسمت ۱۸ و ۱۹ رو نمیرسونن که با خیالی آسوده به کارام نرسم؟! + انقد دلم واسه مادرشوهرم تنگ شدهعجیییییبه ها! + جوجه مامان دس‌دسی کردن و سرسری کردن رو

به وقت ۲/مهر/۹۹! به دومِ مهر سال ۱۴۰۰ فکر میکنم، به خانواده‌م و به کوله بار تجاربم از هر حس خوب تهی و از اضطراب سرشار! میسپرم به خدا و قدم میذارم توی راه یا میشه، یا میشه! ___ به حول و قوه الهی حدود یک هفته است از قدرت بویایی هیچ بهره ای ندارم :| کرونا ئه؟! خیلیییی خسته‌ام از این وضعیتیوقتا انقد ناامیدی و ترس غلبه میکنه که نگوووو!!!!کاش اون شهاب‌سنگه توی اردیبهشت واقعی خورده بود به زمین و تموم شده بود رفته بود!!والا :/ الان مطبم و توی نوبت :/

دیشب مامان و بابا و باقی اعضا برگشتن :) حالم خوبه خونه تمیز و مرتبه صدای پنکه سکوت لحظه هامو میشکنه_و دوست میدارم!_ پسرک روی پاهام خوابیده و همسر کمی کنار تر به آینده فکر میکنم و تخیل میکنمبه گذشته نگاه میکنم و حیرت! ای آدمی‌زادای حیوون دو پای بی مروّت! " ما را به جبر هم که شده سر به زیر کن، خیری ندیده‌ایم از این اختیار ها!" علی ضیاء / اینجا شب نیست!